سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تکیه قادریه طالبانی نجار

بسم الله الرحمن الرحیم

 مقدمه                                
روستای نجار از توابع شهر پاوه است که در حدود 15 کیلومتری غرب این شهر در دامان کوه بلند شاهوقرارگرفته است.مرقد شمس العارفین شیخ محمد عزیز نجاری وفرزندش شیخ محمد ونوه هایش شیخ عبدالقادر ملقب به بی عنوان وشیخ رشید در وسط این روستا ودر کنارسرچشمه زیبای نجار قرار دارد.تکیه شمس العارفین در روستای نجار که قدمتی 150ساله دارد، همچنان پابرجاست وازمعدود تکایایی است که با گذر زمان دستخوش هیچ جریان انحرافی وانشعابی نشده وبه جرأت می توانم بگویم امروزه از گذشته رونق آن بیشتراست. 
تکیه نجار بسیار فعال است وهر هفته پذیرای صدها میهمان وزائر که از اقصی نقاط برای زیارت مراقد مشایخ نجار ودیدار از شیخ خود وانجام مراسم ذکر وتهلیله به این روستا می آیند، می باشد.

این رونقی که تکیه نجار دارد مرهون وجود شیخ پرفیض وبرکتی به نام حاج ماموسا شیخ محمد فرزند شیخ عبدالقادر ونوه شمس العارفین است.
در سالهای اخیر توسط افراد خیر وبه همت جناب شیخ مدرسه قرآن درکنارمسجد جامع روستا ساخته شده است که کارساختمانی آن تقریباً مراحل پایانی خود را میگذراند وبه حول قوه الهی امسال به بهره برداری خواهد رسید .ظرفیت این مدرسه از لحاظ فضای آموزشی وخوابگاه بیش از 50 نفرخواهد بود. این یک خبر خوش ومسرت بخش برای دوستداران تکیه نجار وبطور کلی طالبان علم وعرفان است که انشاالله شاهد تربیت طلبه های جوان در زمینه علوم قرآنی وعلوم شرعیه خواهیم بود .
حاج ماموساشیخ محمد نجاری قبل ازآنکه شیخ ارشاد باشد ، ماموسای شریعت است . وروی این اساس در تکیه نجار هیچگاه اجازه کار خلاف شرعی به کسی داده نمی شود. اصولاً دراویش تکیه نجار از همان بدو تمسک از انجام هرگونه کار خلاف شرع مانند تیغ بازی ومارگیری وسنگ وشیشه خوردن و.. که گاهی در بین برخی از دراویش متداول است، نهی می شوند. دراویش تکیه نجاراز شیخ خود یک درس راخیلی خوب می آموزند وآن درس ادب است . هر درویشی را ادب نباشد جایش در تکیه نجار نیست.
یکی از خصوصیات شیخ نجار که اورا از دیگر مشایخ متمایز می کند، این است که هیچگاه در فکر مرید گیری وازدیاد مریدان نیست وچه بسا هستند کسانی که سالها ازشیخ التماس تمسک می کنندتا درجرگه طریقت قراربگیرنداما موفق نمی شوند. زیرا وارد شدن به طریقت نجار دارای شرایطی است که هرکس نمی تواند دارای آن شرایط باشد.

شرایط درویش شدن (واین شرایط اساس اختیارکردن طریقت درتکیه نجاراست) 
 یکی از ارکان اصلی تصوف رابطه ی مخصوص مریدی ومرادی است . طالب سالک هنگامی که دست ارادت به پیری می دهد که او را رهبری کند،نباید هیچگاه از ارشاد او سر بپیچد و الا گمراه خواهد شد . و در حکم درختی است که بدون توجه و عنایت باغبان یا بی ثمر خواهد ماند و یا میوه ی تلخ به بار خواهد آورد .

هجویری در کشف المحجوب در «باب مرقعه داشتن» شرح تسلیم مرید به مرشد و آداب مخصوص پذیرفته شدن مرید و تمرین او وسایر خصوصیاتی که مرید را مستحق وقابل ورود به این مسلک می داند شرح داده می گوید : از سنت های مشایخ آن است که هرگاه مریدی به رسم تبرک در نزد ایشان متمسک گردد، به مدت سه سال به او سه تکلیف داده و اگر در امتحان این سه تکلیف موفق شد، جزء مریدان قرار گرفته در غیر این صورت طریقت اورا قبول نکنند:

اول یک سال خدمت خلق کند. به این صورت که خود را خادم و همه ی خلق را مخدوم خود پندارد یعنی خود را از همه ی مخلوقات پایین تر شمرده و در خدمت کردن مردم هیچ توقعی نداشته باشد.

دوم یک سال به خدمت حق مشغول شود. وهنگامی این میسر است که همه خواسته هایش و دوستی ها و تعلقاتش به دنیا و عقبی منقطع گردد. وعبادت خداوند را فقط برای رضای او ودر راستای عشق به او انجام دهد زیرا عبادت خدا به خاطر کفارت گناه و دریافت درجات بی غل وغش نیست. و سوم سال به مراعات دل خود بپردازد و مراعات دل آنگاه می تواند که همتش جمع ودلش صاف شده باشد.

هرگاه این سه مرحله را پیمود آن وقت مستحق ورود به این راه است. مرشد باید به احوال مرید آگاه باشد اگر بداند که روزی از طریقت برخواهد گشت، در همان شروع وابتدای کار او رانپذیرد. اگر دچار لغزش شد، او را از مهلکه برهاند. مشایخ طریقت طبیبان دلهایند و چون طبیب به علت بیماری جاهل بود، بیمار را به طب خود هلاک کند. برای معلوم شدن چگونگی توبه ی مرید و آزمایش مرشد و تربیت و مستعد ساختن مرید شرحی از«تذکره الاولیاء در ابتدای احوال شیخ شبلی»آورده میشود:
شبلی به خدمت جنید بغدادی آمد و تمسک خواست اما شیخ جنید گفت اگر به این آسانی باشد قدرش را ندانی باید همچو من قدم از فرق سر سازی و خود را در این دریا اندازی تا به صبر وانتظار گوهرت به دست آید. شبلی گفت چه کنم گفت برو یک سال کبریت فروشی کن. چنان کرد چون یک سال تمام شد گفت در این کار شهرتی است برو یک سال تمام گدایی کن. شبلی یک سال تمام گدایی کرد و سراسر بغداد را گشت کسی چیزی به او نداد باز آمد. جنید گفت: اکنون قیمت خود را بدان تو در نزد خلق به هیچ نمی ارزی به آنان دل مبند. آنگاه گفت: تو مدتی مسئول و مدتی امیر بوده ای برو از مردم آن جا حلالیت بطلب. شبلی رفت ودر آن شهر که قبلا امیر بود، از یکایک مردم حلالیت طلبید و تنها حق یک شخص مانده بود که وی را نیافت به نیت او صدهزار درهم صدقه داد اما دلش قرار گرفت به نزد جنید آمد. جنید گفت هنوز چیزی از جاه و مقام در تو مانده است برو ویک سال دیگر گدایی کن. شبلی یک سال دیگر گدایی کرد و ماحصل آن را به نزد جنید می آورد و او آن را به درویشان می داد وشبلی را گرسنه نگاه می داشت. چون یک سال به سر آمد آنگاه جنید او را به مریدی پذیرفت.

این حکایت وحکایات فراوان نظیر آن که در کتب صوفیه نقل شده،نمایانگر اهمیت منهج طریقت و رابطه ی مریدی و مرادی وشرط توبه کردن است.و هر کس را لیاقت ورود به این راه و طی طریق در این وادی نیست و اگر وارد شد و تمسک نمود باید قدر گوهر خود را بداند.

به تنهـا نداند شـدن طفــل خورد   

که مشکل توان راه نـادیـده برد

توهم طفل راهی به سعی ای فقیر         

بـرو دامـــن ره دانـان  بگیـــــر

مکـن بـا فـرومایـه مردم نشست             

چوکردی زهیبت فروشوی دست

به فتـراک پاکـان در آویز چنــگ                

کـه عـارف ندارد ز درویزه ننـگ

مـریدان به قوت ز طفـلان کم اند              

مشـایخ چو دیواور مستحکـم اند

حقیقت طریقت

من نمی خواهم در باره تصوف وحقانیت آن قلم فرسایی کنم زیرا در ادوار گذشته وحال در این زمینه توسط اهل فن به تفصیل کار صورت گرفته است وطالب آن می تواند با مراجعه به هزاران کتب تحت این عنوان  مراد خود را حاصل نماید . اما به طور اختصاردر باره حقیقت طریقت وآن طریقتی که در تکیه نجاربه عنوان دستورالعمل ودرس زندگی به مریدان ومنسوبان سفارش می شود دراینجا مطالبی ذکر می گردد :

در مورد تعریف ومنشاء تصوف اگرچه به واژه هایی همچون اصحاب صفه ، صوف ، صفا ،صوفه، صوفه الفقاء برمی خوریم وحتی برخی معتقد به ریشه خارجی بودن تصوف هستند ، اما نتیجه کلی این بوده که تصوف ریشه در تعالیم اسلام دارد وقبل از اسلام ودر خارج از سرزمین اسلامی هیچگاه واژه ای که بیانگر تصوف بوده باشد وجود نداشته است. بنا براین اگر بخواهیم تعریف جامعی از تصوف داشته باشیم به منابع معتبر اسلامی مراجعه واینگونه به تعریف خود می رسیم که : تصوف عبارت است از عصاره وباطن قرآن واحادیث پیغمبر(ص)ونتیجه کشف وشهود اولیا الله است که از راه تزکیه نفس وتصفیه باطن مستحق مواهب الهی شده ومورد خواطر ربانی وملکی گشته اند. تصوف همان طریقت است وطریقت به معنای راه وروش وسنت است .امام محمد غزالی (رض) حدیثی را از پیغمبر(ص) نقل می نماید درباب تعریف طریقت: الشریعت اقوالی ، والطریقت افعالی ، والحقیقت احوالی. پیغمبر(ص) می فرماید: شریعت گفتار من است [دستوراتی که خداوند به پیغمبر(ص)نازل وایشان به بشریت ابلاغ نموده وهمه مسلمانان ملزم به اجرای آن دستورات هستند.]، طریقت کردار من است.[کردار پیغمبر(ص) همان سنت پیغمبر(ص) است .پس طریقت یعنی سنت پیغمبر(ص) ] وحقیقت حالات من است. [احوالات روحانی پیغمبر(ص) حقیقتی است که غایت وپایان هر هدفی به منظور رسیدن به آن حقیقت است .وبه نظر مامسلمانان این حقیقت همان حالات روحانی حضرت(ص) می باشد.]

با این اوصاف طریقت یعنی سنت حضرت پیغمبر(ص) واگر غیر از این باشد، طریقت نیست وهر اهل طریقتی اگر کوچکترین کار برخلاف سنت حضرت (ص )انجام داد آن شخص نمی تواند اهل طریقت باشد.

قابل توجه برخی از دوستان اهل طریقت که کارهای عجیب وغریب انجام می دهند وآن را به کرامت اولیاءالله نسبت می دهند .بدانند اگر سر مویی خلاف شریعت وسنت پیغمبر(ص) عمل کردند این اعمال نه تنها کرامت نیست بلکه زندقه وشرک است. دوستان طریقتی که خود را منتسب به سلطان الاولیاء شیخ عبد القادر گیلانی (قدس سره ) می داننداین را مد نظر داشته باشند که آن بزرگوار می فرماید : اگر درویش مانند پرنده در آسمان طیران کند ومانند ماهی دراعماق دریاها فرورود چنانچه زره ای برخلاف شریعت وسنت عمل کرد آن درویش نیست بلکه زندیق است.

بنا براین اساس تعالیم تکیه نجار بر اهتمام به شریعت وسنت استوار یافته است. درویش طریقت نجار باید خود را ازتمام نواهی پاک ومبرا گرداند .درجامعه ودر برخوردهای اجتماعی نهایت ادب را دررفتار وگفتار خود به کار ببندد، سعی کند برای دیگران مثمر ثمر باشد. به جای انجام کارهای محیر العقول ونشان دادن چهره ترسناک از خود  ، که متأسفانه برخی از دراویش در جاهای مختلف دارای این صفت هستند، باید خود را آراسته به لباس زیبا وچهره مقبول نموده واهل مسجد بوده ونمازهای فرض یومیه را در مسجد وبه جماعت ادا کند. درویش نجار باید قرآن را ختم نماید وهمیشه قرآن خوان باشد. اینها حقیقت طریقت است .مطمئناً هر درویشی اگر این شرایط را رعایت کند موجب سرافرازی وسربلندی طریقت شده است.                     

منبع:  گمگشته دل   www.gomgashtehdel.blogfa.com